اقامتگاه بومگردی پلاسجان، سفری به ارتفاعات زاگرس

اقامتگاه بومگردی پلاسجان، سفری به ارتفاعات زاگرسReviewed by منصور عبدلی on Oct 3Rating: 4.5سفر به اقامتگاه بومگردی پلاسجان و تجربیات طبیعتگردی متنوعداستان سفر پروژه در ایران به اقامتگاه بومگردی پلاسجان در روستایی دور افتاده در ارتفاعات زاگرس و آشنایی با خانواده براتی در این خانه بومگردی

اقامتگاه بومگردی پلاسجان مقصد بعدی ما در مسیر دامنه های زاگرس و بعد از بازدید از خانه بومگردی جواهری است. بلاخره توانستیم یک خانه بومگردی پیدا کنیم که داخل یک روستا قرار گرفته است. در واقع همین ابتدا اصلی ترین کیفیت این خانه بومگردی را مطرح کردم که هم حال و هوای کلی اقامتگاه بومگردی پلاسجان را مشخص کرده باشم و هم یک درد و دل شخصی از وضعیت بقیه خانه های بومگردی ایران داشته باشم. اگر از روی نقشه به موقعیت خانه بومگردی پلاسجان در روستای موغان نگاه بکنید، راه بسیار دور و پر پیچ و خمی از شهر اصفهان یا جاده های اصلی بین شهری تا این روستا وجود دارد و در نگاه اول به نظر می آید که اینجا یک روستای دور افتاده و پرت و حتی بی اهمیت باشد. ولی اگر نگاهمان را تغییر دهیم به نظم جالبی می رسیم. قضیه بسیار ساده است، از ارتفاعات غربی زاگرس و کوهرنگ که به سمت شرق و پایین دست یک رودخانه نسبتا پرآب جاری شده است و یه مسیر سبز رنگ را تشکیل داده و این مسیر ادامه پیدا می کنه به سمت اصفهان و این رودخانه سابقا پر آب هم همان زاینده رود معروف است. در واقع این روستا به همین سادگی در کنار یکی از شریان های حیاتی ایران قرار گرفته است. گرچه با درنظر گرفتن مسائل جزئی همچون بحران آب و خشکسالی ، نباید از این روستا هم انتظار سرزندگی خاصی داشته باشیم.

برای رسیدن به روستای موغان و اقامتگاه بومگردی پلاسجان ، اگر بخواهید از حمل و نقل عمومی استفاده کنید باید به طریقی خود را به اصفهان برسانید. بعد از فرودگاه اصفهان، ایستگاه راه آهن اصفهان و ترمینال مسافربری اصفهان خودتون رو به شهر داران برسانید و بعد از اونجا با طی مسافت کوتاهی وارد روستا می شوید. اگر هم با وسیله نقلیه شخصی قصد سفر داشته باشید دیگر الزام عبور از اصفهان وجود ندارد و مسیر خود را از یکی از شهرهای #الیگودرز ، #گلپایگان یا #اصفهان به سمت موغان انتخاب بکنید.

اقامتگاه بومگردی پلاسجان را بابک براتی به همراه خانواده اش اداره میکنه. یعنی بابک براتی به همراه همسر و دو فرزندش. علیرغم اینکه در زمان مصاحبه فرزندان این خانواده 7 سال و یک سال داشتند ولی از نظر من و بنا به دلایل خاصی آنها هم بخشی از مدیریت خانه بومگردی به حساب می آیند. بابک یک دفتر فنی داشت و همسرش هم سرگرم برنامه نویسی بود. یه زوج شهرنشین کاملا عادی که به نظر من با مصلحت اندیشی و تا حدودی هم ریسک تصمیم گرفتند تا مهاجرت معکوس داشته باشند و زندگی خود را جمع کردند و به روستای پدری برگردند.

خانواده براتی، میزبان شما در اقامتگاه بومگردی پلاسجان

برای هماهنگی بازدید از خانه بومگردی پلاسجان کمی دیر اقدام کردیم و موقعی رسیدسم که بابک و خانواده در خانه نبودند و علیرغم میل باطنی مجبور شدیم کلید را از یکی  از بستگان بگیریم و به داخل خانه برویم. اگر سفرنامه  های قبلی را خوانده باشید می دhنید که این می توانست بدترین اتفاق ممکن باشد، ولی اینجا مقصر خودمان بودیم.. مخصوصا بعد از اینکه فهمیدیم دقیقا حین اسباب کشی خانواده از اصفهان به روستا آمده بودیم این اتفاق برایمان قابل پذیرش تر بود. البته قسمت خوب قضیه این بود که چند ساعتی داخل اقامتگاه بومگردی پلاسجان فرصت داشتیم که بگردیم و اطلاعاتی که لازم داشتیم  رو جمع آوری کینم. گرچه کماکان معتقد هستم خانه بومگردی بدون حضور صاحبخانه هیچ جذابیتی ندارد.

کیفیت های خانه بومگردی پلاسجان

درباره اقامتگاه بومگردی پلاسجان میتوان بیشتر توضیح داد. از این ساختمان عکس های زیادی منتشر شده بود ولی به طور بسیار جالبی همگی از یک زاویه انداخته شده بودند. نمای روبروی یک ساختمان آجری با یک ایوان نستبا بزرگ که سه اتاق به آن باز میشدند. تزئینات چوبی که به خوبی با نمای ساختمان ترکیب شده و یک منظره عالی ایجاد کرده بود. انقدر عکس از این زاویه دیده بودم که احساس می کردم  قرار است داخل یک ساختمان حیاط مرکزی که داخل حیاطش از چهارطرف به نماهای مختلفی از ساختمان دارد اقامت داشته باشم. ولی بر خلاف انتظار این ساختمان همین یک نما را داشت و از بقیه زاویه ها دید خیلی بازی به دوردست و تپه های اطراف داشتم. گرچه از نظر من این منظره هم جذابیت های خاص خودش را داشت، ولی خوب از نظر بقیه مهمان ها مطمئن نیستم.

ساختمان اقامتگاه بومگردی پلاسجان جذابیت های دیگری هم دارد. خیلی بی مقدمه به این موضوع اشاره میکنم، سرویس بهداشتی های خیلی تمیز و دوست داشتنی در این خانه بومگردی وجود دارد. یعنی اصلا انگار نه انگار که کسی تابحال از آن استفاده کرده باشد. کاشی و سرامیک های تمیز که حتی در یکی از سرویس های بهداشتی طرحی دلنیشن از دریا و دلفین، حسابی حال هر مهمانی را به جا می آورد. گرچه اینجا برای رفاه حال مسافران سرویس های بهداشتی جداگانه در هر اتاقی تعبیه شده. چیزی که حداقل در معماری سنتی منطقه تعریف نشده بود و حال و هوای سنتی خانه بومگردی را  کمی از بین می برد. با این حال برای مسافرهایی که برعکس من از سرویس بهداشتی داخل حیاط لذت نمیبرند میتواند یه نکته مثبت باشد.

نکته دیگر اقامتگاه بومگردی پلاسجان باغچه آن است. به سبک زندگی های قدیمی هر قسمت از باغچه یک سبزی متفاوتی کاشته شده است. کاری در ظاهر ساده ولی فکر کنم اولین باری است که در یک خانه بومگردی این اتفاق را تجربه می کنم. این باغچه آنقدر دم دست است که فکر کنم موقع غذا خوردن در ایوان خانه بومگردی با تمام شدن سبزی خوردن می توان به سادگی و با چند قدم مجددا از منبع اصلی آن را شارژ کرد. یا اینکه اگر چندتا از بادمجان های حیاط برای مهمان چشمک می زدند، می توان آنها را چید و برای وعده غذایی بعدی استفاده کرد. به واسطه همین سبزی کاشتن تقریبا هیچ درختی توی حیاط دیده نمیشه و مشکل بزرگی که وجود داره این  هست که در گرمای تابستان باید آنقدر منتظر ماند تا خورشید پایین برود تا بتوان قدمی در حیاط خانه بومگردی زد.

ویژگی دیگری که قبل از آمدن بابک براتی متوجه شدم، علاقه شدید او به نگه داشتن گل بود. تقریبا در هر جای خانه از هر فرصتی برای کاشت  گل یا تزئین با گلدان استفاده شده  بود. گلدان هایی که علاوه بر تلطیف فضای خانه، تصویر خوبی هم از صاحبخانه در ذهن ایجاد می کند. بلاخره کسی که خانه بومگردی اش پر از گلدان باشد و سرویس بهداشتی هایش اینقدر تمیز، به صورت پیش فرض شخصی دوست داشتنی باید باشد. البته موقعی از این گلها لذت کامل خواهید برد که با پرواز کردن زنبورها در آن اطراف مشکلی نداشته باشید.  مخصوصا یک سری گل های شیپوری که باز کردن و مکیدن شهد آن کار زنبورهایی درشت اندام و تنومند است. زنبورهایی که هر عقل سلیمی دستور میدهد تا موقع کارکردنشان چندان با آنها نزدیک نشد.

باغچه اقامتگاه بومگردی پلاسجان

گاو همسایه اقامتگاه بومگردی پلاسجان و توسعه پایدار

در سفرنامه های قبلی تعدادی از دوستان پیشنهاد داده بودند که مطالب کوتاه تر و مختصر تر باشد و برای اینکه نظر دوستان را (علیرغم میل باطنی) اعمال کنیم دنبال فرصتی مناسب می گشتیم که خوشبختانه وقتی قرار بر صحبت کردن در باره مباحث پایداری و استفاده بهینه از منابع انرژی در این خانه بومگردی و منطقه پیش آمد متوجه شدیم که این بهترین فرصت برای ارائه مختصر سفرنامه است. در واقع توفیق اجباری حاصل شده بود، چون مطلب خاصی برای گفتن در این زمینه وجود نداشت. طبق عادت همیشگی سعی کردیم تا نیمه پر لیوان را ببینم. نیمه پر که چه عرض شود، چند قطره آب ته لیوان که در واقع همون گاو محترمی بود که اشاره شد. ولی ترجیح این است که ابتدا نیمه تاریک قضیه را تعریف کنیم.

قضیه از اونجایی که شروع شد که ما وارد اقامتگاه بومگردی پلاسجان بدون صاحبخانه شدیم. خانمی که از بستگان بابک بود با مهربانی رایج روستایی در را برای ما باز کرد و ما را به داخل خانه دعوت کرد. به رسم ادب و خوش آمد گویی شروع کرد به معرفی خانه که اینجا می تونید استراحت کنید، اینجا سرویس بهداشتی است و از این صحبت ها که توجه چندانی هم به آنها نداشتیم که یک مرتبه با تغییر لحن به ما گفت:

+ فقط از یخچال آب بخورید، آب شیر خوردنی نیست!

– چی؟ نخوریم؟

+ اینجا کشاورزا سم زیاد استفاده کردن و آب نیتراتش بالا رفته. خطرناکه. تو یخچال آب داریم.

– دست شما درد نکه. چشم.

همزمان به این نکته فکر می کردیم که بلاخره مردم سال ها بود که در این منطقه کشاورزی می کردند و این سم های شیمیایی مهمان جدیدی حساب میشدند. به نحوی مطمئن بودم اولین کسی که با خوشحالی در این منطقه سم شیمیایی استفاده کرده است هنوز زنده است. یا حداقل اولین کسی که به حرف های مهندس کشاورزی یا پوسترهای تبلیغاتی اصلاح فرهنگ کشاورزی خندیده بود و دز سم را چند برابر کرده الان باید در همین روستا باشد. شاید هم اشتباه آنجا بود که وقتی قصد داشتند کشاورزان را از عواقب استفاده بی رویه از سم بترسانند به آنها گفتند که این کار زندگی فرزندان و نسل های بعدی را تهدید می کند. ولی کسی خبر نداشت که این فاجعه خیلی زودتر از این حرف ها قبل از بچه ها، به سراغ خودشان می آید.

بلاخره با یک لیوان از آبی که از چشمه های بالادست آورده بودن تشنگیم رو رفع کردیم و به روی خودمان هم نیاوردیم که الان در نزدیکی سرچشمه های زاینده رود هستم. اقامتگاه بومگردی پلاسجان از یک نظر کاملا خانه ای سنتی و معمولی است. در واقع از منظر استفاده بهینه از انرژی و منابع تجدید ناپذیر هیچ اتفاق خاصی در این خانه رخ نمی دهد. دیوارهایی که چندان عایق نیستند. از پنجره و شیشه دو جداره خبری نیست. فاضلاب ها به چاه جذبی می روند و در نهایت تعدادی لامپ کم مصرف وجود دارد که اصلا نمیتوان از آن به عنوان یه اقدام چشمگیر در مصرف بهینه انرژی اشاره کرد. از طرفی دیگر بابک براتی هم به گفته خودش برای حفظ فضای سنتی خانه و شاید هم مشغله های زیاد از ایده های جدید بهینه سازی انرژی استقبال نمی کرد.

به همه این نکات درباره اقامتگاه بومگردی پلاسجان اشاره شد تا با تاکید بیشتری از تنها اتفاق خوب در بحث انرژی و زیرساخت خانه بومگردی صحبت بکنیم. برای خانه های بومگردی یک حالت آرمانی ولی دست یافتنی وجود دارد که در بهترین حالت هیچ زباله ای از خانه خارج نشود و از همه چیز استفاده بهینه بشود و در نهایت بازیافت و به چرخه طبیعت باز گردانده بشود. در خانه بومگردی پلاسجان می توان گفت که همچین اتفاقی  به نحوی متفاوت رخ میدهد. در واقع زباله ها از خانه خارج میشوند ولی خوب چند قدم بیرون از دیوارهای خانه اتفاق خوبی برایشان می افتد و یک گاو مهربان و خوش خوراک منتظر است تا از آنها ارتزاق کند. با استناد به صحبت هایی که بابک براتی می کرد تقریبا به هر چیزی که جلوی این گاو محترم می اندازند نه نمیگوید. فرصت نشد که این دوست عزیز را از نزدیک ببینیم و فقظ توانستیم گوشه ایوان بشینیم و دعا به جان این یگانه سرباز توسعه پایدار بکنیم.

جاذبه های گردشگری اطراف اقامتگاه بومگردی پلاسجان

شهر زیرزمینی روستای موغان یکی از جذاب ترین و نزدیک ترین جاذبه های اطراف خانه بومگردی پلاسجان است. در فاصله چند قدمی از این اقامتگاه بومگردی و زیر تپه ای در ظاهر معمولی دریچه ای کوچک به سمت یک شهر زیرزمینی چهار طبقه باز می شود که تا سال های نه چندان دور محل سکونتی امن برای مردم منطقه در مقابل تهدید هایی همچون شرایط نامطلوب اقلیمی و همین طور غارت شدن توسط راهزن ها بود.

نمایی از شهر زیرزمینی در نزدیکی خانه بومگردی پلاسجان

اقامتگاه بومگردی پلاسجان تقریبا در منطقه ای دور از جاده اصلی و شهرهای بزرگ قرار گرفته است. این را ایده اصلی سفر یعنی مهمانی زاگرس نشین ها در کنار هم بگذاریم حتما به یک مقصد عالی از برنامه های طبیعت گردی خواهیم رسید. در واقع از خانه بومگردی پلاسجان به شعاع حداکثر 2 ساعت رانندگی خیلی مناطق را می توان تحت پوشش قرار داد. اگه فصل زمستان گذرمان به این منطقه افتاد پیست اسکی فریدونشهر را با یک ساعت فاصله می توان انتخاب کرد. اواخر بهار هم منطقه پر از لاله های واژگون است و بکرترین منطقه ای که میتوان این گل های زیبا را دید دره بید در نزدیکی این خانه بومگردی است و با خیال راحت و به سنت این چند ساله میتوان تورهای تخریب لاله واژگون را اجرا کرد و تقریبا آخرین سنگرهای این موجودات واژگون بخت را فتح کرد.

چند آبشار و غار هم اون اطراف هست، آبشار پونه زار فریدون شهر، چشمه زنگان، آبشار و غار یخی شیخ علیخان که بابک براتی ، میزبان شما در اقامتگاه بومگردی پلاسجان می تواند بهترین راهنمای محلی برای آنها باشد. گرچه به قول خودش “متاسفانه” برخی از مسیرها سخت هست و اتوبوس به راحتی در مسیر تردد نمی کند و باید با ماشین کوچکتر رفت، ولی خوب من همین جمله را با قید “خوشبختانه” تکرار می کنم. شما هم می توانید با کمی سختی بیشتر خودتان را به آنجا برسانید و خوشحال باشید که همین جاده های نسبتا صعب العبور باعث شده اند تا از آرامش نسبی طبیعت لذت ببرید.

پرهیجان ترین برنامه ای که میشه با اقامت در اقامتگاه پلاسجان تجربه کرد، رفتینگ در محدوده شهر سامان و پل زمان خان انجام است. گرچه احتمال دارد که خیلی ها پیشتر برای یک مرتبه هم شده برنامه رفتینگ را تجربه کرده باشند، ولی اگر وقت بیشتر داشته باشید می توانید به جای اینکه خستگی برنامه نسبتا سنگین رفتینگ را در اتوبوس یا ماشین به سمت منزل در بکنید، یک شب بیشتر در خانه بومگردی پلاسجان اقامت داشته باشید تا بعد از هیجان زیاد رفتینگ، چند ساعتی در این روستای زیبا و خانه آرام به یک تعادل در برنامه سفر خود برسید.

آخرین نکته ای که درباره خانه بومگردی پلاسجان باید اشاره شود، پیشینه تاریخی و افراد مهمی است که در این منطقه سکونت داشته اند. تا جایی که شنیده ایم اگر صادقانه بگوییم، کاملا هم نتوانستیم مطمئن بشویم، با استناد به حرف های بابک براتی و چند نفر دیگر از مردم روستا، متوجه شدیم که بی بی مریم که یکی از زنان روشنفکر و آزادی خواه جنبش مشروطه در روستایی پایین تر به دنیا آمده و این روستا به زادگاه بی بی مریم و علیمردان خان بختیاری معروف هست. گرچه الان تقریبا هیچ اثری از حضور این افراد در این منطقه وجود ندارد، ولی این موضوع می تواند یک سرنخ جالب باشد برای کنجکاوی بیشتر و شاید باعث شود یک روزی خانه بومگردی پلاسجان پاتوق علاقه مندان به این بخش از فرهنگ کشورمان بشود.

 

پایان

تابستان 1396

پروژه در ایران

 

برای اطلاع از سایر خانه های بومگردی در ارتفاعات زاگرس به اینجا سر بزنید

دیدگاه‌تان را بنویسید: