خانه بومگردی میکال، تجربه خنک ترین بومگردی در گیلان

خانه بومگردی میکال، تجربه خنک ترین بومگردی در گیلانReviewed by منصور عبدلی on Jul 26Rating: 4.5خانه بومگردی میکال، تجربه خنک ترین بومگردی در گیلانداستان سفر به خانه بومگردی میکال، اقامت در کنار خانواده دوست داشتنی فلاح نژاد و تجربیاتی دلنشین دریکی از مرتفع ترین نقاط استان گیلان

سفر به خانه بومگردی میکال با یک دغدغه اساسی برای من شروع شد. اگر از من به عنوان یک کارشناس (سابق) شهرسازی بپرسید که بدترین مکان برای احداث یک کارخانه سیمان کجاست، باید مدت های زیادی صرف جمع آوری اطلاعات و بررسی معیارهای مختلف بشوم و در نهایت به احتمال زیاد جنگل های سرسبز دیلمان را به شما پیشنهاد می کنم. اجازه بدهید تا از زاویه دیگری به قضیه نگاه بکنیم. اگر به من ماموریت بدهند که در یک نقشه بلند مدت یکی از زیباترین جنگل های ایران را تخریب بکنم، باز هم پیشنهاد خواهم داد تا در آنجا کارخانه سیمان احداث بکنند. بله هم اکنون در قلب این جنگل های زیبا، یک کارخانه سیمان برای چندین سال است که مشغول فعالیت است و ظنز تلخ داستان هم عنوان کنایه آمیز آن یعنی سیمان گیلان سبز است. سفرنامه را با این موضوع شروع کردم که هم تلنگری کوچک به این وضعیت نابسامان و بحرانی داشته باشم، و هم اینکه اگر کسی قصد سفر به خانه بومگردی میکال را داشت و مسیر را گم کرد، تابلوهای این کارخانه را دنبال کند تا از کنار این روستا و نزدیکی خانه بومگردی عبور کند.

تابلوی کارخانه سیمان در مسیر خانه بومگردی میکال
تابلویی که چندین بار در مسیر خانه بومگردی میکال مشاهده خواهید کرد

در نقطه مقابل، اتفاقی خوش یمن در این منطقه رخ داده است. خانواده فلاح نژاد، این پدر و مادر و تک دخترشان تصمیم گرفتند تا با مهاجرت معکوس به خانه روستایی خود برگردند و یک خانه بومگردی بسیار جمع و جور و نقلی احداث بکنند. خانواده ای که تا قبل از این در شهر لاهیجان زندگی می کردند و البته هنوز هم تعلقاتی به این شهر دارند. حتی اولین دیدار ما با ستاره فلاح نژاد هم صبح یک روز وسط هفته در لاهیجان بود که با هم به سمت خانه بومگردی حرکت کردیم. ابتدا فکر می کردم که انتخابی اشتباه داشته ام و به اقامتگاهی آمده ام که صاحبخانه چند ساعت قبل از میزبان خود را به آنجا می رساند. از آن دسته اقامتگاه هایی که به شدت از آنها اجتناب می کنم. ولی وقتی به خانه بومگردی رسیدم و با پدر و مادر خانواده آشنا شدم، فهمیدم که به جای درستی قدم گذاشتم. خانواده فلاح نژاد عاشق روستای میکال ، این خانه و پذیرایی از مهمان ها هستند.

تصویر یک کامیون حمل سیمان در جاده زیبای سیاهکل
خودروهای حمل سیمان در جاده زیبای سیاهکل

معماری خانه بومگردی

معماری خانه بومگردی در ساختمان اقامتگاه میکال کاملا برجسته است. ویژگی هایی که تقریبا در اکثر خانه های روستا هم مشاهده می شود. شاید دلیل اصلی آن را هم به ویژگی های اقلیمی منطقه مرتبط دانست. حداقل در مقایسه با سایر خانه های بومگردی استان گیلان . روستای میکال در یکی از مرتفع ترین مناطق استان قرار گرفته و در تابستان های گرم محلی مناسب برای فرار از گرما و تجربه هوایی مطبوع خواهد بود. درست زمانی که رطوبت و گرمای بالا در خانه هایی که پیشتر در این استان اقامت داشتم بسیار آزار دهنده است. (از اینجا با سایر خانه های بومگردی گیلان آشنا شوید). همین طور برای ساکنین اکثر مناطق کشور که به سختی در زمستان ها بارش برف را تجربه می کنند، یک اقامت دلنشین در یک کلبه روستایی در میان بارش برف خواهد بود. این خانه به نسبت سایر خانه های بومگردی در منطقه بکر تری قرار گرفته است. برای این حرف هم دلیل بسیار ساده ای دارم. اطراف این خانه تنوع بیشتری از گونه های جانوری دیده میشد. از عنکبوت هایی که از هر فرصتی برای بستن تار خود استفاده می کردند تا قورباغه هایی که اطراف خانه مشغول جولان دادن هستند. این هم از نکات دوپهلویی هست که احتمال دارد با دانستن آن به این خانه جذب شوید یا از سفر و اقامت در آن منصرف شوید که در هرصورت این نوشته ها کار خود را به درستی انجام داده اند.

تصویر یک گاو در تپه های اطراف خانه بومگردی میکال
منظره هایی که در اطراف روستا به سادگی مشاهده می کنید

به دلیل اقلیم و پوشش گیاهی منطقه، مصالح اصلی خانه های این روستا از چوب و گل است. تعداد کمی از خانه هایی که از قبل از زلزله سال 69 باقی مانده اند و اکثر خانه های روستا که بعد از زلزله ساخته شده اند، همگی جذابیت های خانه های چوبی را دارند. حتما از آقای فلاح نژاد بخواهید تا شما را داخل روستا ببرد و اگر امکان داشت از داخلی یکی از خانه های چوبی هم دیدن کنید. خانه هایی که به دلیل ویژگی های سازه ای آنها با هر قدم به سادگی لرزش محسوسی را زیر پای خود احساس می کنید. حتی در بعضی قسمت ها از ترک های لای چوب کف ساختمان بخش هایی از طبقه پایین هم دیده می شود. ترکیبی از حس ترس و هیجان در کنار حس استواری را در این خانه ها تجربه خواهید کرد.

تصویر نمای ساختمان خانه بومگردی میکال، دیوارهای زگالی و نرده های چوبی
معماری خانه بومگردی میکال

اکثر خانه های روستا فرم معماری و تزئینات یکسانی دارند. شاید جالب ترین قسمت آن هم نرده های چوبی باشد که با چند برش ساده با تبر، به تخته هایی مستطیل شکل فرمی جالب می دهد. اتفاقی که در ساختمان خانه بومگردی میکال هم رخ داده است. در نگاه اول شما فکر می کنید که این نرده ها بسیار قدیمی است. در حالی که فقط چند ماه پیش توسط نجاری نسبتا کم حوصله ساخته شده است و در نتیجه به جای نرده های شیک و اتوکشیده، ترکیبی کاملا هماهنگ با این ساختمان نسبتا قدیمی را مشاهده کنیم.

معماری داخلی این خانه به گونه ای است که فقط فضای خصوصی دو خانواده را می تواند تامین بکند. یعنی به غیر از خانواده فلاح نژاد فقط امکان پذیرایی از یک خانواده وجود دارد. این یعنی که امیدوار باشیم به مانند سایر خانه های بومگردی، خبری از اتوبوس های 40 نفره، تورهای شاد و به عبارتی گردشگری انبوه نباشیم. البته قبل از آن این اطمینان را از ستاره فلاح نژاد گرفته بودم. چون او هم قصد نداشت کیفیت را فدای کمیت بکند.

تصویر فضای داخلی یکی از اتاق های خانه بومگردی میکال
نمای داخلی خانه بومگردی میکال

غذای گیلانی

اگر بخواهیم درباره غذای گیلانی در این خانه بومگردی میکال صحبت کنیم، ناخواسته و مانند سایر خانه های بومگردی حضور یک خانم گیلانی در داستان ما خود نمایی می کند. در واقع با اطمینان کامل این نکته را می گویم که این خانه ها بدون حضور این خانم ها حال و هوای خاصی ندارد و مانند هزاران خانه ای خواهد بود که از دور و در کنار جاده می بینیم. البته وقتی در خانه بومگردی میکال از خانم گیلانی صحبت می کنم به هیچ عنوان منظورم ستاره فلاح نژاد نیست. ایشان حداقل از نظر ظاهری کمترین استانداردهای یک خانم گیلانی را دارد. ولی در نقطه مقابل مادر خانواده که در روستا به خاله ثریا شناخته می شود را باید دید. یکی از همان خانم های گیلانی دوست داشتنی که با لهجه گیلکی شیرینی صحبت می کند. لهجه ای اندک متفاوت با اهالی مناطق دشت گیلان. وقتی هم که با شما صمیمی تر بشود شدت لهجه بیشتر و بیشتر می شود و این گفتگو لذت بخش تر.

تصویر ستاره فلاح نژاد هنگام تدارک دیدن سفره
پذیرایی از مهمان ها با غذای گیلانی

مهم ترین بخش پذیرایی از مهمان ها در این خانه، یعنی آشپزی هم به عهده خاله ثریا است. کسی که پختن غذای گیلانی یکی از علائق و تفریحات او به حساب می آید. اتفاقی البته همراه با مراحل نسبتا پرهیجان. متناسب با فصلی که شما در این خانه بومگردی میکال باشید، چند ساعت قبل از آماده کردن غذا شما با یکی از خانم های خانه وارد حیاط خواهید شد. نیازی به توضیح اضافی نیست که سیر بخشی جدا نشدنی از غدای گیلانی است و خانه بومگردی میکال هم به این قانون کاملا پایبند است. پس مستقیم به سمت مزرعه سیرها خواهید رفت. این کار چون کمی سخت است توسط خاله ثریا انجام می شود و کارهای ساده تر مانند چیدن باقالی توسط ستاره. تقسیم کاری که گویا کاملا غیرعادلانه ولی بر اساس توان های افراد تعریف شده است! تا پیش از این بقیه مراحل آشپزی داخل آشپزخانه و به عبارتی درونی ترین فضای خانه بومگردی انجام می گرفت. منتها وقتی خاله ثریا شور و شوق ما برای دیدن و یاد گرفتن مراحل کار (که حتی می توان فضولی هم نامید) را دید، تصمیم گرفت تا حد امکان این کار را در ایوان و در کنار سایر مهمان ها انجام بدهد. با این کار چند ساعتی از هر روز اتفاقاتی همچون پاک کردن باقالی، خرد کردن سیر و پوست کندن بادمجان حال و هوایی خیلی خودمانی تر را به این خانه خواهد داد و مهمان ها را هرچه بیشتر با مراحل پخت غذای گیلانی آشنا خواهد کرد.

پذیرایی با غذای گیلانی در خانه بومگردی میکال
پذیرایی با غذای گیلانی در خانه بومگردی میکال

سرو کردن غذا هم هیجان های خاص خود را دارد. صداهایی نسبتا گنگ از داخل آشپزخانه به داخل سالن اصلی می رسد. در این حد مشخص است که خاله ثریا مشغول مدیریت کردن این پروژه مهم است و ستاره که دیگر اینجا به هیچ عنوان مدیر اقامتگاه شناخته نمیشود همه سعی و تلاش خود را می کند تا دختر و در عین حال دستیار خوبی برای خاله ثریا باشد. البته این دیالوگ با حضور مهمان های کنجکاوی مثل ما بیشتر به سمت خنده کشیده می شود. وقتی که در باطن قصد داریم که به این مادر و دختر کمک بکنیم ولی در عمل فقط کار آنها سخت تر و پیچیده تر می شود.

آشنایی با مرد خانواده

– آقای عبدلی، قد شما چنده؟

+ من؟ صد و هشتاد و خورده ای

– میدونی این دیوار 2 متری که بهش تکیه دادی رو 3 سال طول کشید تا بسازیم؟

+ واقعا؟

– بله. هر سال تو چهار ماه خشک و کم باران سال خشت ها رو جلوی آفتاب می ذاشتیم تا خشک بشن و دیوار رو می رفتیم بالا. بقیه سال رو هم مواظب بودیم تا برف و باران خرابشون نکنه.

 

این فقط بخشی از گفتگوی بین ما بود. وقتی با آقای فلاح نژاد مشغول قدم زدن در روستا بودیم. این مرد دوست داشتنی و نسبتا کم حرف، تقریبا از وجب به وجب روستا خاطره و داستان داشت. روستایی که برای ما پر بود از ساختمان های متروکه و برای او شبهی از خاطرات دوران گذشته در کافه ها و مغازه ها و خانه های همسایه ها.

تصویر خانه ای قدیمی و همسایه های خانواده فلاح نژاد
خانه ای قدیمی و همسایه های خانواده فلاح نژاد

داخل خانه هم هر زمانی که فرصت پیدا می کرد با ستاره درباره ساخت و ساز جدید خانه صحبت می کرد. همان موقعی که مهمان ها مشغول خوش گذرانی و خانم های خانه مشغول پذیرایی هستند. کافی بود تا کمی مانند من کنجکاو باشید و بخواهید گفتگویی با آقای فلاح نژاد داشته باشید. آن وقت بود که دغدغه های پدرانه را به سادگی در صحبت هایش درک می کردید. البته دغدغه هایی که اوج آن در دیالوگ های پدر و دختر در هنگام صحبت درباره مرمت خانه دیده می شد. ترکیبی بسیار جذاب از دلسوزی پدرانه، اعتماد دخترانه و اختلاف سلیقه دو نسل که به بحث و جدل های کوتاه و در نهایت یک خشت بر روی خشت های دیگر این خانه منجر می شد.

اگر تا اینجای داستان از شخصیت آقای فلاح نژاد خوشتان آمده باشد، حتما به شما توصیه می کنم تا غروب آفتاب و قبل از آماده شدن شام با هم به قهوه خانه روستا سر بزنید. پیشنهادی کاملا مردانه برای هم نشینی با مردان روستا. کسانی که برای شما خاطرات فراوانی از افتخارات زندگی در طبیعت بکر گیلان دارند و می توانند تا ساعت ها با شما به گفتگو بپردازند و فقط دریافت یک تماس کوچک از خانه است که این مردان بلندپرواز را به پسربچه هایی حرف گوش کن تبدیل می کند تا در یک چشم به هم زدن به کانون گرم خانواده برگردند.

برای من جالب ترین قسمت این خانه زمانی بود که داستان دست سازهای ساقه های گندم را از زبان ستاره شنیدم. در واقع تصویرم از آقای فلاح نژاد به کلی تغییر کرد. پدر خانواده در اوج آرامش مشغول ساختن عروسک های سنتی از شاخه های گندم است. کاری شاید در ظاهر نه چندان ظریف. ولی وقتی تا چند دقیقه پیش با این مرد در حال گفتگو درباره ساختن دیوار سنگی جدید و تیرهای چوبی روی سقف باشید، به سختی برای شما قابل پذیرش است که او را در حال انجام چنین کاری ببینید. قسمت زیبای داستان هم این است که احتمالا ستاره همین حوالی است و از دیدن هنرنمایی پدر خود لذت می برد. اینجا من مطمئن هستم که اگر بیست سال پیش هم گذرتان به این خانه می افتاد، آقای فلاح نژاد جوان را مشغول همین کار می دیدید، در حالی که دختر خردسال ذوق کنان در کنار پدر خود مشغول بازیگوشی است.

تصویر آقای فلاح نژاد مشغول ساخت عروسک برنجی
آقای فلاح نژاد مشغول ساخت عروسک برنجی

پایان

پروژه در ایران

 

برای آشنایی با خانه های بومگردی برگزیده استان گیلان اینجا کلیک کنید.

۲ نظر درباره “خانه بومگردی میکال، تجربه خنک ترین بومگردی در گیلان

دیدگاه‌تان را بنویسید: